ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ای آسمان من ؛
بر قلب من بریز
رنگین شهاب های پر از التهاب را
گرمای عشق تو؛
جانی دگر دهد
این خانه ی ویرانه ی پر اضطراب را
بر من روانه کن؛
کالسکه ای ز نور
در کهکشان آماده کن جام شراب را
مستم کن و بریز؛
بر ذهن خسته ام
زیباترین گل واژه ی اشعار ناب را
بهرام قصه ام؛
از من نهان شده
بین بخت بسته ی منِ آلوده خواب را
ناهید و ماه را ؛
با چنگ و دف بران
شادی نما غمخانه ی حال خراب را
زرشید آسمان ،
گرما نمی دهد ؟
قلب کبودِ عاشق عالیجناب را !