سرای آسمانی

کپی برداری از اشعار این وبلاگ فقط با ذکر نام نویسنده و وبلاگ مجاز است.

سرای آسمانی

کپی برداری از اشعار این وبلاگ فقط با ذکر نام نویسنده و وبلاگ مجاز است.

تقدیمی برای دوست خوبم آمنه رمضانی به مناسب روز تولدش

دخترم تو آمدی

در فصل مهر و عاطفه

مثل ابریشم لطیف  و

مثل گل پر جاذبه

صورت ماهت دل آرام و

نگاه دل کَشَت

آشنای روح و جانم شد

صفای آینه

آسمان از فرط شادی

نغمه ی باران مهر

بر رخ گرم جنوبم زد

به سانِ مائده

خواستم در بحر دوران

بی بلا  مانی  و  خوش

زین سبب من

نام زیبایت نمودم

آمنه !



بِرنادِت

نمی بافد دیگر

به رسم قدیمی...

موهایش را ;

خسیس اما دست و دل باز

در پوشش و نمایش ;

پارادوکسِ عجیبی ست

بین نام و نشانه

ارزش ها فقط

به ارث رسیده اند،

اما

وارثان 

ناخلف !

دلم برای فاطیمای برنادت

خفته در غربِ برهنگی

تنگ است ! 

 

 

عتیقه

بد جور ،

دست و پایم را

گره می زد،

چادرِ اجدادیم !

اما

جنسش عالی...

تار و پودش

طلا..

یک رج خدا

یک رج آریا

گذاشتمش

در کنجِ شبستانِ

نیمه تاریکِ مادر بزرگم

سالهاست

خاک می خورم

از چشمِ این و آن

اما خیالم راحت

عتیقه ای دارم

به نامِ ایمان !


سیب تنها

بر درختِ سیب بودم، میوه ای بی ادعا
برگ سبزی چادرم بود و همه عشقم خدا

هیچ پروانه به روی شانه ام طرحی نزد
هیچ سنجاقک نیامد روی برگم بی صدا

باد می آمد ولی من در پناه شاخه ها
دستهایم سوی چادر تا نَشَد از من جدا

روزها خورشید آمد تا نگاه بر من کند
ساده بودم ،رنگ زردی،با نگاهی پر حیا

روز و شب آمد و من سنگین و رنگین تر شدم
چهره ام گل کرده و احساسی در من آشنا

فصل چیدن آمد و چشمم به دست باغبان
او ندید اما مرا ، چشمش به سوی ماورا

یک به یک چیدند همراهان هم شکل مرا
من بماندم بی صدا با اشک چشمم در خفا

ماه ها رفت و برایم سالها بودند سخت
خشک ماندم بر درخت سیب، بی چون و چرا



درخت کویر

درخت بید !


چه میگویی ؟


من پا گرفته ی کویرم،


سالهاست...


فرو می ریزم سطل سطل


عرق جبین


بر دامن خاک;


تا آب کشم،


برای کودکانِ  نحیف ِ لب تشنه ام


خشکیده  نگاه ِ  آویزانم


از آهِ جگر سوزِ آفتاب !


این شاخه های دل سوخته


هر دم


به دنبال نوازشِ پرنده ای،


کو کو می کند ;


نمی چرخد این کمر


برای رقصیدن !http://s4.picofile.com/file/7923974943/575318_fTOHZeIT.jpg

سکوت

چاهِ سکوت؛

از انبوهِ

دل خورده های شکسته

لبریزِ نفس

به وسعتِ یک فریاد !

تنگ است...


http://s4.picofile.com/file/7923972254/sokoot.jpg


این شعر با شماره 17591 در سایت ادبی شعر ناب ثبت شده است

آفتاب

به پیشواز آفتاب رفتم؛

پس از اندوهِ

سیاهِ شب

نمی دانستم

این بار

درگیرِ کسوف خواهم شد!


http://s4.picofile.com/file/7923972040/%DA%A9%D8%B3%D9%88%D9%81_%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%85%D8%B3.jpg


این شعر با شماره 17591 در سایت ادبی شعر ناب ثبت شده است

ضعیفه

من
ضعیفه ;
فقط در باور تو !
.
.
وقتی فرزندانِ احساسم
با دندانِ گرگ هایِ بی عاطفه ات؛
در پشتِ حصاری از فشار و جبر،
دریده شدند؛
نمی دانستی!
مویه های نحیف این زن
روزی
موریانه ای خواهد شد
برای فروپاشیِ
پایه های محکم ;
اما چوبی ات !

ثبت شده با شماره 17199 در سایت شعر ناب