-
تصمیم اشتباه
چهارشنبه 14 خرداد 1393 23:16
استخاره بعد از اشتباه تصمیماتی نا بجا گذشته کار از روزگار عشق، مجنونِ سرابِ صحرای بی انتها ...! لم داده ای بر لرزان تکیه گاه این شکسته دیوار ترسناک چه بی صدا . . . دلم برای قلب قلبم برای عشق عشقم برای اشک و اشکم به روی لبخند اجباری می سوزد ، جانکاه !
-
دلم تنگ است...
شنبه 26 بهمن 1392 19:16
روزهای عمرمان ؛ چه زود دود شدند؛ همچون سیگاری ظریف، در لفاف عادتهای تکراری... دوستت دارم ها ، کجای دنیای ما خلوت کرده اند؛ که همراهیمان نمی کنند! دلم برای عاشقی، دلم برای بودنت تنگ است !
-
سراب
شنبه 26 بهمن 1392 19:15
بیهوده مزن بر چشمانت ؛ سایه های دودی عینک را که از سوختن ناتمام آرزوهاست؛ این سوزش های قلب... و این اشک ؛ سرابی نیست در آبراه گودِ چشمانت !
-
شک - غم
جمعه 18 بهمن 1392 12:51
در شاعر بودنم شک ؛ اما... در عاشق بودنم ؛ تردید نکن ! ------- از بم ، بادمجان ؛ و از دل ؛ غم ! خلل ناپذیری را تجربه کردیم...
-
خرده نان خشک
یکشنبه 13 بهمن 1392 18:16
فرقی نمی کند، دختر ایل باشم یا شاهزاده ای سوار بر فیل ؛ تکه های اندیشه را در این کاسه ی سفالی؛ هر روز می کوبم ... این خرده نان خشک حکایت بیاتی ست؛ که با اشکِ مردم تر شده ؛ تو نخور اگر سیری !
-
شاه ماهی اندیشه
یکشنبه 13 بهمن 1392 18:13
نه چون اردک که بر آب کشد سجاده؛ یا لک لک که لانه سازد بر دود کش هر خانه ؛ پرواز می کنم... هچون عقاب ! بر فراز دریاها ... تا شکار کنم شاه ماهی اندیشه را که از پیچ و تاب تنش؛ چکه کند؛ قطره های زندگی !
-
درخت سدر
یکشنبه 13 بهمن 1392 18:09
درخت ِ سِدرمان ؛ کُناری ست کِنار شبستان ریشه هایش ، عمیق تر از جان... ساقه هایش ، والاتر از عالم امکان.. - مقدس - برای خاندان... خون چکه میکند هر ماه در کنجِ دلمان ... - نجابتش - باقی مانده از زین و برگ ِ - پدر بزرگمان - قند و دستمال ِ بی بی ؛ چه بوی غریبی می دهد در این عصر دلمردگی؛ می نشانم بر شاخه اش قفسِ قناری...
-
نمی دانم ...
یکشنبه 13 بهمن 1392 18:02
نمی دانم ... چندمین برف سال ؛ پای اسبش را زنجیر کرده ! به او بگوئید : تا کلبه ی من ؛ پیاده راهی نیست...
-
آسمان من
دوشنبه 6 آبان 1392 20:51
ای آسمان من ؛ بر قلب من بریز رنگین شهاب های پر از التهاب را گرمای عشق تو؛ جانی دگر دهد این خانه ی ویرانه ی پر اضطراب را بر من روانه کن؛ کالسکه ای ز نور در کهکشان آماده کن جام شراب را مستم کن و بریز؛ بر ذهن خسته ام زیباترین گل واژه ی اشعار ناب را بهرام قصه ام؛ از من نهان شده بین بخت بسته ی منِ آلوده خواب را ناهید و ماه...
-
مزرعه پدربزرگم...
جمعه 19 مهر 1392 07:52
کدخدازاده ای؛ فقیرم، پدربزرگم سالهاست.. الَکَش را به دیوار نمی کوبد ! با دقت ؛ می کارد گندم، با مشقت ؛ جو درو میکند .. نمیدانم چرا ادوات مکانیزه را عدوات جفا پیشه میخواند! پدر مهندسم ؛ مسئول کتابخانه روستا؛ برای رفتگر محله از بانک مرکزی؛ همیشه دارد استدعا ! راستی ! مزرعه ی ذرت مان دیدنیست؛ باز هم مترسک بی دست و پا...
-
سرمه ی بدبینی
سهشنبه 9 مهر 1392 21:45
می کِشد بر چشم نازیبای خود، با حسِّ شک ؛ سایه و سرمه ی بدبینی را زیر تن پوشِ تمام دختران؛ با نگاهی بیمار، تاتوی وهمِ هم آغوشی را... محکم و جلوه کنان ! چادرش را بر سر ، زیر لب شکوه کنان؛ می زند بر همه کس، تهمتِ بی دینی را کاش یک تبصره ای، یک بلا نسبت تو ! یک پرانتز،یک کاما، در قوانین زبانش می بود ! ترسم آن روز که باید...
-
تقدیمی برای دوست خوبم آمنه رمضانی به مناسب روز تولدش
شنبه 30 شهریور 1392 13:39
دخترم تو آمدی در فصل مهر و عاطفه مثل ابریشم لطیف و مثل گل پر جاذبه صورت ماهت دل آرام و نگاه دل کَشَت آشنای روح و جانم شد صفای آینه آسمان از فرط شادی نغمه ی باران مهر بر رخ گرم جنوبم زد به سانِ مائده خواستم در بحر دوران بی بلا مانی و خوش زین سبب من نام زیبایت نمودم آمنه !
-
بِرنادِت
جمعه 22 شهریور 1392 16:30
نمی بافد دیگر به رسم قدیمی... موهایش را ; خسیس اما دست و دل باز در پوشش و نمایش ; پارادوکسِ عجیبی ست بین نام و نشانه ارزش ها فقط به ارث رسیده اند، اما وارثان ناخلف ! دلم برای فاطیمای برنادت خفته در غربِ برهنگی تنگ است !
-
عتیقه
یکشنبه 17 شهریور 1392 18:47
بد جور ، دست و پایم را گره می زد، چادرِ اجدادیم ! اما جنسش عالی... تار و پودش طلا.. یک رج خدا یک رج آریا گذاشتمش در کنجِ شبستانِ نیمه تاریکِ مادر بزرگم سالهاست خاک می خورم از چشمِ این و آن اما خیالم راحت عتیقه ای دارم به نامِ ایمان !
-
سیب تنها
جمعه 15 شهریور 1392 23:10
بر درختِ سیب بودم، میوه ای بی ادعا برگ سبزی چادرم بود و همه عشقم خدا هیچ پروانه به روی شانه ام طرحی نزد هیچ سنجاقک نیامد روی برگم بی صدا باد می آمد ولی من در پناه شاخه ها دستهایم سوی چادر تا نَشَد از من جدا روزها خورشید آمد تا نگاه بر من کند ساده بودم ،رنگ زردی،با نگاهی پر حیا روز و شب آمد و من سنگین و رنگین تر شدم...
-
درخت کویر
پنجشنبه 14 شهریور 1392 19:02
درخت بید ! چه میگویی ؟ من پا گرفته ی کویرم، سالهاست... فرو می ریزم سطل سطل عرق جبین بر دامن خاک ; تا آب کشم، برای کودکانِ نحیف ِ لب تشنه ام خشکیده نگاه ِ آویزانم از آهِ جگر سوزِ آفتاب ! این شاخه های دل سوخته هر دم به دنبال نوازشِ پرنده ای، کو کو می کند ; نمی چرخد این کمر برای رقصیدن !
-
سکوت
پنجشنبه 14 شهریور 1392 18:49
چاهِ سکوت؛ از انبوه ِ دل خورده های شکسته لبریزِ نفس به وسعتِ یک فریاد ! تنگ است... این شعر با شماره 17591 در سایت ادبی شعر ناب ثبت شده است
-
آفتاب
پنجشنبه 14 شهریور 1392 18:48
به پیشواز آفتاب رفتم؛ پس از اندوهِ سیاهِ شب نمی دانستم این بار درگیرِ کسوف خواهم شد! این شعر با شماره 17591 در سایت ادبی شعر ناب ثبت شده است
-
ضعیفه
جمعه 1 شهریور 1392 17:30
من ضعیفه ; فقط در باور تو ! . . وقتی فرزندانِ احساسم با دندانِ گرگ هایِ بی عاطفه ات؛ در پشتِ حصاری از فشار و جبر، دریده شدند؛ نمی دانستی! مویه های نحیف این زن روزی موریانه ای خواهد شد برای فروپاشیِ پایه های محکم ; اما چوبی ات ! ثبت شده با شماره 17199 در سایت شعر ناب
-
دو کوتاه
پنجشنبه 31 مرداد 1392 15:13
(1) جدالی نابرابر است؛ نعره های خاکی تو و سکوتِ آسمانیِ مَن! (2) بر دهانم مکوب میخ های داغِ اساس نامه ات را... ایمان نمی آورم! این شعر در سایت فرهنگی ادبی شعرناب با شماره 17113 ثبت شده است.
-
مورچه ی کارگر
شنبه 26 مرداد 1392 13:48
مورچه ی کارگر ! شهرتم؛ مشقت پیشه ام باربر چه میدانستم از تبانیِ خرمگس و مورچه خوار... و من به بالهای او رای اعتماد دادم ! این شعر در سایت فرهنگی ادبی شعر ناب با شماره16928 ثبت شده است
-
عصای موسی
پنجشنبه 24 مرداد 1392 22:46
عصای موسی در دستانم بود آن زمان که از نامهربانی نگاهش به سوی دریا می دویدم ! این شعر در سایت فرهنگی ادبی شعر ناب با شماره 15564 ثبت شده است
-
پرنده
پنجشنبه 24 مرداد 1392 22:41
پرنده ی خوش صدای همسایه ! مگر من خانه خرابِ آشیانه ی کبوتران بوده ام ؟ از من هراسی به دل راه نده آرام باش خانه ات امن است این شعر در سایت فرهنگی ادبی شعر ناب با شماره 15401 ثبت شده است
-
زنبیل
پنجشنبه 24 مرداد 1392 22:28
زنبیلِ شعرهایِ کهنه را به کنارِ رودِ روستا باید برد گره گشایِ اندیشه هایِ امروز نخواهد شد . این غبارِ تن آلود این شعر در سایت فرهنگی ادبی شعر ناب با شماره 14994 ثبت شده است
-
کلاغ
پنجشنبه 24 مرداد 1392 22:25
اگر کلاغ روسیاه بداند چه پروازی میکنم در آسمانِ نگاهت بی شک خودش را تسلیمِ آشیانه ی عقاب خواهد کرد !
-
سلسله جبال مهربانی
پنجشنبه 24 مرداد 1392 15:45
وقتی سلسله جبال مهربانی در مقابلم قد کشیده مرا چه به تپه ای محقر که زبانی همچو بوته های خار در دهان دارد " تقدیم به کسی که از او مهربانی آموختم"
-
چند کوتاه
پنجشنبه 24 مرداد 1392 15:10
تکه یخی شکست سکوتِ ظهر تابستان پارچ، برای حفظِ تعادلش عرق کرده ! *** تارهای مو آب از سرچشمه ی دل می نوشند آه ه ه ه ه چه سیاه دل بودم در جوانی *** خوابم را ربوده کلاغِ اندیشه ها همچو پاندولی پهلو به پهلو فضای رختخواب را گهواره میکنم این شعر در سایت فرهنگی ادبی شعر ناب با شماره16722 ثبت شده است http://www.sherenab.ir
-
درخت کهنسال
چهارشنبه 23 مرداد 1392 17:13
آهای اورست ! به بلندای آسمان خراشت نناز ! من بلوط هزارساله ام تنم قوی ریشه ام دراااااااااز نه سنگ نه آتش صورتم نخراشید من از تبر خورده ام تبر از تنم ! این شعر در سایت فرهنگی ادبی شعر ناب با شماره 16841 ثبت شده است www.sherenab.ir
-
رج بزن
سهشنبه 22 مرداد 1392 16:24
مرا در نوشته هایت جا بده خوبِ من مرا در لابلای فرش دست بافَت با هر رنگی که دوست داشتی بباف راستی ! مرا با چه رنگی رج خواهی زد
-
پایان انتظار
سهشنبه 22 مرداد 1392 15:01
انتظار تمام شد شیشه ی ترشیِ چند ساله ام به پختگی رسید حالا می توانم غم های گذشته را با لذت و بدون درد بجَوَم این شعر در سایت فرهنگی ادبی شعر ناب با شماره 15303 ثبت شده است www.sherenab.ir